یکتا فراهانی: همه ما در زندگی ناگزیر از برقراری ارتباط با یکدیگر هستیم اما در بسیاری موارد در ارتباطات کاری یا خانوادگی خود دچار مشکلاتی می‌شویم که علت اصلی آنها را نمی‌دانیم.

 بارها با خود فکر می‌کنیم؛«من که سعی می‌کنم همیشه با دیگران مهربان باشم اما چرا دیگران با من اینگونه رفتار نمی‌کنند؟ چرا گاهی در ارتباط با آنها شکست می‌خورم و نمی‌توانم ارتباط مؤثری داشته باشم و...».
در واقع بیشتر ما چنین ذهنیتی داریم و دلیل آنکه تحت‌تأثیر این ذهنیت قرار داریم، این است که در بسیاری موارد از چگونگی برقراری ارتباط مؤثر آگاه نیستیم.

ارتباط مؤثر

آیا تا به حال کسی در مورد شما دچار سوءتفاهم شده؟ آیا تا به حال پیش آمده کاری را با نیت و انگیزه‌ای خوب انجام داده باشید ولی دیگران آن را به‌گونه‌ای دیگر تلقی کرده باشند؟
تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از ارتباطات، اشتباه برداشت یا تفسیر می‌شوند. خیلی اوقات ما اصلا متوجه نمی‌شویم معنایی که در ذهن ما بوده در ارتباط با طرف مقابل اشتباه برداشت شده است.
نخستین گام در برقراری ارتباط مؤثر آن است که ما نیت و قصد خود را به بهترین صورت مشخص کنیم اما نباید تصور کنیم که دیگران می‌دانند در فکر و ذهن ما چه می‌گذرد. بنابراین باید صادقانه نظرمان را بیان کنیم ولی گاهی برای ایجاد ارتباط موفق با موانعی روبه‌رو می‌شویم چون یکی از طرفین نسبت به موضوع آگاهی لازم را ندارد، درست گوش نمی‌دهد یا فقط آنچه را که خودش می‌خواهد دریافت می‌کند، قضاوت و پیش‌داوری می‌کند، گوشه‌وکنایه می‌زند، زود نتیجه می‌گیرد و... .

فراموش نکنیم وقتی از ارتباط مؤثر سخن می‌گوییم به این معناست که می‌خواهیم رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم و بیشتر از زندگی خود لذت ببریم. میزان موفقیت‌آمیزبودن یک ارتباط نیز به احساسی بستگی دارد که ما از طرف مقابل خود می‌گیریم. در این ارتباط شخص سعی می‌کند نیت و انگیزه طرف مقابل را درک کند، پیش‌فرض خاصی ندارد و قضاوت نمی‌کند. بنابراین برقراری چنین ارتباطی باعث بالارفتن کارایی هر دو طرف ارتباط و کنترل رفتار و عملکرد علمی بین آنها می‌شود.

در واقع به‌کار بردن مهارت‌های ارتباطی باعث درک درست و بهتر دیگران و در نتیجه کاهش اضطراب و فشارهای روانی می‌شود. به این ترتیب بسیاری از ناراحتی‌ها و بیماری‌هایی که بر اثر استرس و اضطراب به‌وجود می‌آیند، کاهش می‌یابد.

گوش‌کردن مؤثر

ما معمولا عادت داریم با قضاوت درباره دیگران به سرعت آنها را تأیید یا رد کنیم. بدین‌ترتیب خوب به حرف‌های طرف مقابل خود گوش نمی‌کنیم و همین موضوع باعث می‌شود نتوانیم موضوع را به خوبی درک کنیم و گفت‌وگوی موفقی داشته باشیم. اما اگر نمی‌خواهیم اینگونه باشد باید بتوانیم به طرف مقابل نشان دهیم که به شنیدن حرف‌هایش علاقه‌مند هستیم و به این ترتیب او را به ادامه حرف‌زدن تشویق کنیم. برای این کار نخست باید به او توجه کنیم و از راه‌های مختلف به او نشان دهیم که کاملا به او توجه داریم. هنگامی که یاد می‌گیریم چطور به حرف‌های یکدیگر گوش دهیم، نخستین گام را برای برقراری ارتباطی موفق برداشته‌ایم؛ یعنی به نیازها و خواسته‌های دیگران اهمیت می‌دهیم و اگر بتوانیم به آنها کمک می‌کنیم و می‌دانیم گاهی نیز نظر دیگران با ما بسیار متفاوت است. در واقع هرکس براساس عقاید و نیازهای شخصی خود عمل می‌کند. این بسیار خوب است که 2 نفر به انتظارات یکدیگر پاسخ دهند اما اگر یکی از این افراد تمایلی به این کار نداشت باید آن را پذیرفت. تلاش برای توضیح یا درک رفتار دیگران به افراد کمک می‌کند تا بهتر یکدیگر را درک کنند و با شناخت بیشتر خود و طرف مقابل، بتوانند ارتباط بهتری داشته باشند.

تلاش برای تغییر

برای برخورداری از یک ارتباط موفق علاوه بر چگونگی صحبت‌کردن یا شنیدن صحبت‌های دیگران باید به موارد دیگری نیز توجه داشت. هنگامی که نمی‌توانیم آنگونه که می‌خواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، شاید باید تلاش بیشتری کنیم تا موارد نامطلوب را تغییر دهیم. قرارگرفتن در یک ارتباط ناسالم جسم و روح شما را آزار می‌دهد. هنگامی که دائم از حرف‌های دیگران می‌رنجید، احساس می‌کنید رئیس‌تان به شما ظلم می‌کند، همسرتان رفتار خوبی با شما ندارد و... قطعا نیاز به ایجاد تغییراتی در شیوه تفکر یا رفتار خود دارید. شاید در گذشته به‌گونه‌ای با شما رفتار شده که حال نمی‌توانید به نتایج دلخواه خود برسید.

هنگامی که مریم برای کاهش سردرد، ناراحتی معده، تپش قلب و احساسی از بیم و هراس به مشاور مراجعه می‌کند، به او می‌گوید: «پزشک معالج من فکر می‌کند ناراحتی‌های من از ذهنم ناشی می‌شوند». مشاور هم به او می‌گوید:«پزشک تو چون نمی‌تواند دلایل خاصی برای ناراحتی‌هایت پیدا کند، احتمال می‌دهد در زندگی با مشکلاتی روبه‌رو هستی که بر سلامتی‌ات هم تأثیر می‌گذارد» و وقتی بیشتر درباره زندگی‌اش می‌گوید معلوم می‌شود مریم ساعت‌های طولانی برای یک رئیس سختگیر کار می‌کند و هنگامی که مشاور دلیل آن را می‌پرسد، می‌گوید که چون رئیسش مرد پرکار و موفقی است و از او خواسته بیشتر از ساعات اداری کار کند، او اینگونه کار می‌کند.

مشاور در جریان صحبت‌هایش با مریم به این نتیجه رسید که پدر او نیز مانند رئیسش با او رفتار کرده است. یکی از ناراحتی‌های بزرگ مریم این بود که رئیس او هم مانند پدرش هرگز از این همه تلاش او قدردانی نمی‌کند. مریم نیز برای اینکه تشویق و تحسین شود بیشتر از ساعات اداری کار می‌کند. اما هنگامی که توانست به ارتباط موجود میان رفتار گذشته پدرش و رئیس فعلی‌اش پی ببرد، در شرایط روحی متفاوتی قرار گرفت. مشاور با او در زمینه شجاعت و قاطعیت کار کرد و مریم بالاخره توانست با رئیسش صحبت کند و پس از آن دیگر هیچ‌گاه بیشتر از توانش کار نمی‌کرد.

متأسفانه بسیاری از اشتباهاتی که ما اکنون مرتکب می‌شویم مربوط به گذشته ماست. وقتی نمی‌توانیم مشکلاتمان را در گذشته حل کنیم، مجبور می‌شویم در آینده نیز مرتب خطاهای گذشته را تکرار کنیم. بنا بر این پیشینه، چه کسانی در مشکلات شما حضور دارند و آنها در بروز این مشکلات چه نقشی دارند؟ چند تجربه ناخوشایندبا این اشخاص دارید؟ هنگامی که بتوانید نقش خود و دیگران را در بروز ارتباطات ناموفق پیدا کنید، بهتر می‌توانید درجهت رفع مشکلات موجود گام بردارید.

کیفیت ارتباط

در واقع کیفیت ارتباطات ما به عوامل مختلفی مربوط می‌شود. ما از والدین و مربیان خود چیزهای زیادی می‌آموزیم که می‌تواند بر چگونگی برداشتمان از خود، دیگران و در نتیجه ارتباطاتمان تأثیر بگذارد. اگر کودکی بداند که او را دوست دارند و می‌پذیرند، در شرایطی قرار خواهد گرفت که می‌تواند بر مشکلات خود نیز غلبه کند. در واقع دیگران خواسته یا ناخواسته در بدرفتاری‌هایی که با ما می‌شود دخیل هستند. اگر به کودک اجازه داده شود با مخاطرات دوران کودکی خود مواجه شود، او در مراحل بعدی زندگی نیز در تعیین حد و مرز برای زندگی خود با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود.

هنگامی که دائم به کودک توجه و به خواست‌های او پاسخ مثبت داده شود، او گمان می‌کند در بزرگسالی نیز در ارتباط با دوست، همسر یا همکار خود نباید جواب منفی بشنود یا برعکس، وقتی کودک همیشه مورد نقد و انتقاد قرار می‌گیرد و در مقایسه با دیگران ضعیف و ناتوان شناخته می‌شود نمی‌تواند اعتماد به‌نفس لازم را داشته باشد بنابراین در آینده نیز اجازه می‌دهد دیگران هر طور می‌خواهند با او رفتار کنند. هنگامی که رئیس یا همسرش تمام مسئولیت‌های کاری را به دوش او می‌اندازد، برای اینکه نشان دهد شخص ناتوانی نیست، همه کارها را به تنهایی انجام می‌دهد اما هیچ‌گاه احساس رضایت نمی‌کند. در واقع همه ما تحت‌تأثیر گذشته خود رفتار می‌کنیم. اما با شناخت مشکلات گذشته، می‌توانیم جلوی تکرار آنها را در آینده بگیریم.

شناسایی مشکل

ممکن است احساس کنید آدم خوبی نیستید و نمی‌توانید موفق شوید. ممکن است احساس کنید قدرتی در اختیار ندارید و درست مانند روزهای کودکی احساس تنهایی می‌کنید. ممکن است نتوانید به‌خود یا دیگران اعتماد کنید و... اما باید برای مقابله با این احساسات، اقدامی کنید و با بالابردن سطح آگاهی خود یا رفتن نزد مشاور دلایل اصلی آن را دریابید. البته شاید شناسایی احساسات و ابراز آنها دشوار باشد. شاید احساسات مختلفی مانند خشم، اندوه و عصبانیت داشته باشید ولی این کار ارزش‌اش را دارد؛ اگرچه می‌تواند ناراحت‌کننده باشد اما مؤثر خواهد بود. بنابراین لحظه‌ای وقت بگذارید و ببینید در گذشته، در دوران کودکی در خانه و مدرسه چگونه با شما رفتار می‌شده؛ آیا احساس ترس و تنهایی می‌کردید؟ آیا به شما می‌گفتند ضعیف و ناتوان هستید و عرضه انجام هیچ کاری را ندارید؟ یا برعکس همیشه همه‌‌چیز برایتان مهیا بوده و اجازه نمی‌دادند زحمت تجربه هیچ مشکلی را به‌خود بدهید؟ پاسخ به اینگونه پرسش‌ها به شما کمک می‌کند دریابید اکنون در چه شرایطی قرار دارید؟ اگر نمی‌توانید با دیگران ارتباط مؤثری داشته باشید و در تعاملات اجتماعی خود یا در ارتباط با زندگی خانوادگی‌تان موفق نیستید، عامل اصلی آن چیست؟ شاید هیچ‌گاه نمی‌دانسته‌ایم باید برای توجه داشتن یا احترام‌گذاشتن به دیگران ابتدا به خوبی به حرف‌هایشان گوش دهیم. شاید در کودکی یاد نگرفته‌ایم چگونه خوب حرف بزنیم، خوب گوش بدهیم و بعد با شجاعت نظرمان را بیان کنیم اما در دوران کودکی هرطور با شما رفتار شده، اکنون می‌خواهید موفق باشید و مصمم هستید که با خود و دیگران روابط سالم و موفقی داشته باشید.

روابط موفق

فراموش نکنید روابط شما تأثیر زیادی بر جسم و روانتان دارد، زندگی شما را متحول می‌کند و بر چگونگی تصمیم‌گیری‌های مهم شما در زندگی تأثیر می‌گذارد. نخستین موضوعی که در ارتباط با دیگران باید به آن توجه کنید این است که بتوانید عزت‌نفس و اعتماد به‌نفس لازم را داشته باشید چون غیرممکن است عزت‌نفس کافی داشته باشید اما اجازه بدهید دیگران با شما بدرفتاری کنند یا شما را آزار دهند. برای بالا بردن اعتماد به نفس خود، توانایی‌هایتان را بشناسید و به جای تمرکز بر نقاط ضعفتان، به نکات مثبتی که دارید توجه کنید. سعی کنید قبل از آنکه به کمک دیگران بروید، به فکر خودتان باشید. البته ممکن است فکر کنید توانایی کمک به دیگران را دارید اما باید بدانید بدون توجه به‌خود و قبل از اینکه کاری برای بالابردن عزت‌نفس خود انجام دهید نمی‌توانید به دیگران نیز به خوبی کمک کنید. وقتی با توجه به مشکلات گذشته و حال، آگاهی بیشتری از خود به‌دست می‌آوریم بهتر می‌توانیم موانع موجود بر سر برقراری ارتباط موفق با دیگران را شناسایی کنیم.

کد خبر 248932

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز